doran
وهاب دوران
می زنم کبـریت بر تنهایی ام تـا بسـوزد ریشۀ بی تابی ام می روم تا هر چه غم پارو کنم خـانه ام را بـاز هم جــارو کنم می روم تا موی خود شانه کنم خنـده را مهمان ایـن خـانه کنم می روم تـا پـرده ها را وا کنـم دوست دارم ؛ دوست دارم عشـق را معنـــا کنــــم شادی ام را رنگ آبی می زنم بوسه بر طعم گلابی می زنم می زنم یک شاخه گل بر موی خود می نشینم باز بر زانوی خود می نشانم روی دستم یک کتاب تا بخوانم باز هم یک شعر ناب آری!آری! این منم این شاد و مست دوست دارم عاشقی را هرچه هست چشم، چشم، دو ابرو، نگاه من به هرسو پس چرا نیستی پیشم، نگاه خیس تو کو گوش گوش دوتا گوش، دودست بازیه آغوش بیا بگیر قلبمو، یادم تو را فراموش چوب، چوب، یه گردن، جایی نری تو بی من دق میکنم میمیرم، اگه دور بشی از من دست، دست، دو تا پا، یاد تو مونده اینجا یادت میاد که گفتی بی تو نمیرم هیچ جا من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق من، من، یه عاشق، همون مجنون سابق
Power By:
LoxBlog.Com |